عقد هبه و انواع آن! هبه بلاعوض یعنی چه؟!
عقد هبه: هبه در لغت معنای بخشیدن و چیزی را بدون عوض به کسی دادن، می دهد. و هبه در معنای اصطلاحی حقوقی یعنی: واهب (بخشنده) چیزی را که ملک خودش است، رایگان و بلاعوض به دیگری انتقال بدهد.
در اصطلاح حقوقی به شخص اعطا کننده «واهب»، به شخص دریافت کننده «مُتهِب» و به مالی که به دیگری بخشیده می شود «عین موهوبه» گفته می شود.
به هبه عطیه و نحله نیز گفته می شود. معنای لغوی هبه و اصطلاحی آن به هم نزدیک هستند، چون هر دو تحویل رایگان عین به دیگری را اشاره کرده اند. هبه و بخشش به خویشاوندان حتی اگر فقیر هم نباشد مستحب است.
مخصوصا در مورد والدین و فرزند. پدر و مادر اگر نیاز مالی داشته باشند؛ هبه و بخشش به آنها از واجب عینی است. در هبه مستحب است بین فرزندانشان تفاوتی قائل نشوند؛ و به طور مساوی به آنها هبه کند. در ادامه با ما همراه باشید تا توضیحات کامل و جامعی درباره هبه به کمک موسسه حقوقی حامد امیری در اصفهان به شما بدهیم.
شرایط ایجاد عقد هبه
در قانون ، قانون گذار عقودی را نام برده است که باید به قبول و قبض طرف مقابل در بیاید درغیر این صورت ماهیت حقوقی نخواهد داشت.
عقد هبه نیز از این دسته عقود است که باید به قبول و قبض متهب یا گیرنده مال درآید وگرنه عقد هبه محقق نشده است. در نتیجه زمانی که متهب مال را قبض (دریافت) نكرده باشد، عقد هبه منعقد نشده است.
شرط دیگر اهلیت است که نه تنها در عقد هبه بلکه درتمامی عقود قانون گذار داشتن اهلیت را مد نظر قرارداده است در نتیجه هبه کننده علاوه بر داشتن قصد و نیت هبه باید رضایت کامل و رشد داشته باشد و فقدان آن موجب باطل عقد می شود ولی شخصی که مال را دریافت می کند لازم به داشتن اهلیت نیست به طوری که میتوان به یک کودک هم مالی را بخشید . این اهلیت زمان بخشیدن مهم است و باید تا زمان قبض مال ادامه یابد. و اگر واهب و متهب قبل از قبض فوت کنند هبه باطل میشود.
انواع هبه
هنگامی که شخصی به دیگری هدیهای میدهد و در قبال آن هدیهای می گیرد به این حالت هبه معوض گفته میشود؛ اما بطور معمول هبه غیر معوض است یعنی تقابلی در کار نیست.
هبه معوض
عوضی که در این نوع هبه، قرار دارد در مقابل مال موهوبه نیست بلکه عوض در قبال شرط واهب قرار دارد یعنی کسی که مالش را تملیک میکند. هبه با هر لفظی که دلالت در قبول کند واقع می شود و نشانگر رضای متهب است و قبض عین موهبه نیز شرط صحت آن است. یعنی متهب علاوه بر پذیرفتن هبه، باید چیزی را که به او هبه شده است از واهب تحویل بگیرید.
هبه غیر معوض
همانطور که اشاره کردیم اگر شخصی در قبال دریافت هدیهای به دیگری هدیه دهد هبه معوض گفته می شود. اما بطور معمول و اکثراً در هبه تقابل وجود ندارد و یک طرفه است که تین شکل از هبه را هبه غیر معوض میگویند. مثلا زوج به همسرش مالی را هدیه کند و در مقابل چیزی دریافت نکند.
مزیت تنظیم هبه نامه رسمی
هبه هایی که با سند رسمی (هبه نامه های رسمی) تنظیم می شوند یك مزیت به خصوص دارند؛که در دیگر انواع هبه نامه ها وجود ندارد. و آن این است که در مورد هبه نامه های رسمی امکان انکار و تردید وجود ندارد؛ در نتیجه نه خواهان و نه خوانده نمیتواند ادعا کند که در صحت و اصالت این سند تردید دارد؛ زیرا این ادعا از نظر قانونی قابل پذیرش نیست.
اما این امر یعنی ادعای انکار و تردید در مورد هبه نامه های غیر رسمی یا عادی، مسموع خواهد بود و و دادگاه با طرح ادعای انكار یا تردید، وظیفه دارد تا بدون تاخیر سند را بررسی کرده و بعد از بررسی و دقت بسیار در مورد اعتبار آن حكم دهد.
جدا از این حرف ها تمامی هبه نامه هایی كه بر اساس با شرایط ذکر شده در قانون تنظیم شده باشند (چه با سند رسمی و چه بدون آن) در هر صورت قابلیت استناد در محاكم دادگستری را دارند؛ یعنی هر هبه ای که به صورت قانونی تنظیم شده باشد حتی اگر طی سند عادی تنظیم شده باشد قابل استناد در دادگاه است؛ اما چه بهتر که این سند رسمی باشد
مواردی که هبه را غیرقابل رجوع میکند:
• واهب عین موهوبه را به پدر یا مادر و یا فرزندانش اعطا کند؛ در این مورد رجوع به عقد هبه ممکن نیست. و دیگر پشیمانی نتیجه ندارد و نمیتواند از این بخشش خود رجوع کند. قانون گذار در مورد هبه میان زن و شوهر حکمی نداده است اما عدهای از حقوقدانان بر این باوراند که رجوع جایز است، با این حال بعضی از فقها رجوع در این موارد را ازنظر شرعی مکروه می دانند.
• در صورتی که عقد هبه در ازای چیز دیگری باشد و آن چیز نیز محقق شده باشد؛ قابل رجوع نیست. به عبارت دیگر هبه معوض باشد البته به شرطی که متهب به قول خویش عمل کرده و آن عوضی که قرار بوده به واهب بدهد را به دست وی رسانده باشد.
• یکی دیگر از موارد غیر قابل رجوع بودن عقد هبه؛ زمانی می باشد که عین موهوبه از تملک متهب خارج گردد و متهب مالک آن نباشد. به دیگر بیان، متهب پس از اعلام رضایت به عقد هبه و دریافت عین موهوبه، مالک آن شده و میتواند مانند هر مالک دیگری با مالش رفتار کند مثلاً آن را به دیگری بفروشد یا ببخشد و یا بابت طلبش رهن گذارد. هریک از این تصرفات در مال موهوبه از سوی متهب، باعث میشود واهب حق رجوع نداشته باشد. همچنین درجایی که متهب ورشکسته شود و قانون گذار اموالش را وثیقه طلب طلبکارانش قرار دهد نیز دیگر واهب حق رجوع ندارد.
پس گرفتن ملک هبه شده
• مورد دیگر؛ ایجاد تغییر در عین موهوبه است. برای مثال: واهب پارچه به متهب هبه می کند و متهب با آن را لباس میدوزد یا واهب گندم به متهب میبخشد و متهب گندم را به آرد تبدیل می کند و نان میپزد.
اگر تغییراتی که در مال انجام میشود، چه به دست متهب یا غیر او یا حتی از طریق عوامل طبیعی مثل سیل، زلزله مال را چنان دگرگون کند که نشود گفت این مال همان مالی است که واهب به متهب بخشیده، حق رجوع واهب از بین میرود. اما اگر تغییرات بوجود آمده تا این حد نباشد و مال را به این میزان دگرگون نکند، حق واهب نیز باقی میماند، مثالاً، اگر واهب خانهای را به دیگری ببخشد و متهب دیوارهای آن را کاغذدیواری کند، این تغییر در حدی نیست که از حق رجوع واهب را از بین ببرد.
• با فوت واهب یا متهب نیز حق رجوع واهب ساقط می شود. این مسأله در ماده ۸۰۵ قانون مدنی نیز بیان شده است. در واقع، قانونگذار قصد داشته که حق رجوع یک حق شخصی باشد که فقط متعلق به واهب است و صرفاً در برابر متهب امکان استفاده دارد. در نتیجه، این حق به ورثه واهب یا متهب به ارث نمیرسد.
• با توافق واهب و متهب امکان سلب حق رجوع از واهب وجود دارد. یعنی این دو با یکدیگر توافق میکنند که واهب از حق خود بگذرد. البته واهب با تصمیم خود نیز میتواند از حقش بگذرد.
رجوع از قرارداد هبه به چه شکل است؟
برای رجوع از هبه یا به شکل لفظی انجام می گیرد مثلاً واهب بگوید از هبه ام رجوع کردم یا بصورت فعل است، مثل برگرداندن عین و استرداد آن از دست متهب؛ همچنین اگر واهب تغییرات حقوقی در عین موهوبه انجام دهد مثلاً آن را بفروشد یا اجاره دهد یا وقف کند اگر قصد رجوع داشته باشد این هم رجوع از هبه حساب میشود؛ و رجوع بدون اطلاع متهب نیز صحیح است.
طبق قانون، ” عقد هبه واقع نمیشود، مگر با قبول متهب و قبض او. در نتیجه، تا زمانی که متهب مال را قبض (دریافت) نکرده باشد، عقد هبه منعقد نشده است؛ پس رجوع هم موضوعیت ندارد و واهب میتواند هر زمان که خواست آن مال را پس بگیرد.”
رجوع چه آثاری دارد؟
الف) استرداد مال موهوبه
مال با همان وضعیتی که دارد به واهب برگردانده میشود و اگر نقص و عیبی در مال ایجاد شده باشد حتی اگر به وسیله متهب باشد، واهب نمی تواند، از متهب ارش بخواهد, چون که مال را بطور مجانی تملیک کرده و اگر عیب و نقص ایجاد شده در زمان مالکیت متهب حاصل شده است، بنابراین او ضامن نیست. اما اگر متهب اقداماتی کرده باشد که باعث افزایش و زیادتی در مال شده است، متهب به نسبت افزایش حق مطالبه دارد.
ب) نماء متصل و منفصل عین موهوبه:
هنگام رجوع از هبه، منافع متصله به واهب تعلق دارد و منافع منفصله به متهب تعلق دارد.
حکم فروش مال موهوبه چیست؟
هنگامی که واهب، عین موهوبهای را که نمیتواند مرجوع کند، بفروشد این بیع فضولی است؛ و با اجازه متهب معامله اش صحیح میشود؛ و اگر اجازه ندهد معامله باطل است؛ حال اگر هبه جایز باشد و واهب با اطلاع از موهوبه بودن مال آن را بفروشد این فروشش رجوع از هبه است؛ و معامله اش نیز صحیح است.